وبلاگ علمی ـ آموزشی دبیرستان دخترانه سپیده کاشانی

اداره آموزش و پرورش منطقه ۵ تهران

وبلاگ علمی ـ آموزشی دبیرستان دخترانه سپیده کاشانی

اداره آموزش و پرورش منطقه ۵ تهران

مشاور

واحد مشاوره دبیرستان دخترانه سپیده کاشانی

تهیه کننده:خانم فراهانی  

عنوان:سلامت روان 

  تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net

مقدمه :   

                                     امروزه در سراسر جهان بر اهمیت سلامت روانی تاکید میشود به طوری که سال 2001 میلادی از طرف سازمان بهداشت جهانی تحت عنوان سال جهانی"بهداشت روانی"اعلام گردید.

                                                

اهمیت سلامت روان:    

             درصد قابل توجهی از بیماری های جسمانی ریشه روان شناختی دارندو بهره مندی از بهداشت روان می تواند بر سلامت جسم اثر مثبتی داشته باشد.از ان سو سلامت جسم نیز بستر مناسبی برای رسیدن به احساس امنیت درون و سلامت ذهن و روان است ودر قران کریم از ان به "تزکیه"یاد میشود.     

تعریف سلامت روانی:               سلامت روان ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران وتغیر واصلاح میان فردی واجتماعی وحل تضادها و تمایلات شخصی به طور عادلانه است.  

 

 ملاک های سلامت روان:

                1-توانایی انجام وظیفه و اجرای مسئولیت های شخصی   

۲- توانایی رلبطه با دیگران                                              

           3-برداشت واقع بینانه از انگیزه های دیگران 

۴-تفکر منطقی وخردمندانه  

۵- انعطاف پذیری وقدرت تطابق با شرایط  

6-توانایی کمک به دیگران  

۷- حس تسلط بر ذهن و جسم  

 

والدین و سلامت روان فرزندان:  

ارضای تمایلات عاطفی اساس بهداشت جسمانی و روانی است و والدین سهم مهمی در ارضای تمایلات عاطفی فرزندان خود دارند.در واقع هر فردی لازم است که احساس کند اشخاصی از جمله والدینش دوستش دارند و برای او احترام قایل اند واو را همان طور که هست می پسندندوان احساس در تشدید اعتماد به نفس بسیار موثر است. وظیفه اولیا ان است که به فرزندان خود بفهمانند که هر یک را به اندازه دیگری و به خاطر شخصیت خود او دوست دارند وبه هیچ وجه نباید میان فرزندان خود تبعیض قایل شوند و انها را با هم مقایسه کنند بلکه هر کدام را برای استعداد و خصوصیاتی که دارند مورد تشویق قرار دهند.والدین با ایجاد احساس ایمنی در دوران بلوغ رابطه صمیمانه ومهرامیزبا دیگران را دربزرگسالی به فرزندانشان هدیه می دهند. 

 طردکردن:  

اکثر والدین به فرزندان خود علاقه مند هستند ولی عده ای هم هستند که فرزندانشان را از خود می رانندوچنین استدلال می کنند که برای پرورش صحیح باید از براوردن خواهشهای فرزندان خودداری کرد.در حالی که شخصیت سالم بر اساس ارضای خواسته های عاطفی و جسمانی پایه گذاری میشود نه بر مبنای محرومیت ونا کامی .والدین به دو روش فرزندان خویش را می رانندو معتقدند که فرزندانشان را اماده مقابله با مشکلات میکنند. نظرشماچیست؟ توجه افراطی: 

 توجه بی اندازه به فرزندان و محفوظ داشتن کامل در مقابله با مشکلات فرزندان را وابسته نگه داشته و از این که به طور مستقل فکر و عمل کنند باز می دارند.  

 

خانواده گسسته 

 طلاق و یا جدایی والدین سبب اظطراب وناامنی وبی اعتمادی فرزندان نسبت به خود ودیگران و بد بینی و احساس محرومیت دایمی از والدین میشود. 

 

 اختلافات خانوادگی :  

اختلافات خانوادگی منجر به ایجاد جوی متشنج ونا به سامان و ناراحت کننده میشود و نسبت به یک خانواده گسسته تا ثیرات مخرب تری بر شخصیت و سلامت روان فرزندان خواهد گذاشت زیرا همیشه فرد را در حالت نا امنی دایمی نگه میدارد واحساس اظطراب و نا امنی شدید منجر به بیماریهای روانی میشود. 

 

 نتیجه گیری : 

 از اصول بهداشت روانی تقویت افراد است نه تخریب شخصیت انها وهر تجربه ای که احساس ایمنی و احترام به خود را تقویت کند سبب پیشرفت و سازش بیشتری در شخص خواهد شد و والدین با پیروی از روشهای بهداشت روانی وفرزند پروری مقتدرانه از استعداد های نهفته فرزندان خود حد اکثر بهره وری را داشته و انها را فردی سالم و خلاق پرورش میدهند.

 

 

 

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

 

 

عارف و شاهزاده



روزی
عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر میکرد.

شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا بود، او را دید و بسرعت به
نگهبانانش دستور داد تا استاد پیر را به قصر آورند.

عارف به حضور شاه شرفیاب شد.

شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته ای آموزنده به شاهزاده جوان
بیاموزد مگر در آینده او تاثیر گذار شود.

استاد دستش را به داخل کیسه فرو برد و سه عروسک از آن بیرون آورد و
به شاهزاده عرضه نمود و گفت: "بیا اینان دوستان تو هستند، اوقاتت
را با آنها سپری کن."

شاهزاده با تمسخر گفت: " من که دختر نیستم با عروسک بازی کنم! "


عارف اولین عروسک را برداشته و تکه نخی را از یکی از گوشهای آن
عبور داد که بلافاصله از گوش دیگر خارج شد.

سپس دومین عروسک را برداشته و اینبار تکه نخ از گوش عروسک داخل و
از دهانش خارج شد.

او سومین عروسک را امتحان نمود.

تکه نخ در حالی که در گوش عروسک پیش میرفت، از هیچیک از دو عضو
یادشده خارج نشد.

استاد بلافاصله گفت : " جناب شاهزاده، اینان همگی دوستانت هستند،
اولی که اصلا به حرفهایت توجهی نداشته، دومی هرسخنی را که از تو
شنیده، همه جا بازگو خواهد کرد و سومی دوستی است که همواره بر آنچه
شنیده لب فرو بسته "

شاهزاده فریاد شادی سر داده و گفت: " پس بهترین دوستم همین نوع
سومی است و منهم او را مشاور امورات کشورداری خواهم نمود. "

عارف
پاسخ داد : " نه "

و بلافاصله عروسک چهارم را از کیسه خارج نمود و آنرا به شاهزاده
داد و گفت: " این دوستی است که باید بدنبالش بگردی "

شاهزاده تکه نخ را بر گرفت و امتحان نمود.

با تعجب دید که نخ همانند عروسک اول از گوش دیگر این عروسک نیز
خارج شد، گفت : " استاد اینکه نشد ! "

عارف پیر پاسخ داد: " حال مجددا امتحان کن "

برای بار دوم تکه نخ از دهان عروسک خارج شد.

شاهزاده برای بار سوم نیز امتحان کرد و تکه نخ در داخل عروسک
باقیماند

استاد
رو به شاهزاده کرد و گفت: " شخصی شایسته دوستی و مشورت توست که
بداند کی حرف بزند، چه موقع به حرفهایت توجهی نکند و کی ساکت بماند
".

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد